دل به دل راه دارد؟!
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب «دل به دل راه دارد؟»، نوشته «ایده مفرح»، مجموعهای از چند داستان کوتاه با عنوانهای «هامون و دریا»، «مینا و شیما»، «سام و رژین»، «حمیده و ابراهیم»، و... است که محتوای اغلب آنها عاشقانه است. در بخشی از کتاب «دل به دل راه دارد؟» میخوانیم: «ستوان جعفری ناگهان هول کرد و با استرس گفت: شما نباید ازدواج کنید. وی ادامه داد: ازدواج اجباری زندگی انسان را به نابودی میکشاند. سعی کن با چشم باز جلو بروی. مارال از نگرانی و دلهره استادش متعجبزده شده بود ولی به روی خود نیاورد. مارال تا جمعه استرس داشت. روز جمعه پسرعموی خود را با قیافه درهم پذیرفت و طوری وانمود کرد که از خواستگاری آنها دلخور شده است. مادر و پدر مُدام به مارال چشمغره میرفتند و در خود میپیچیدند. آنها نگران رفتار مارال بودند. مارال با رفتارهای ناشایست خود سعی در بیزار کردن پسرعمویش از خود داشت و تقریبا هم موفق شد. او با عبوس نشان دادن و بیتوجهی به پسرعمو و خانواده وی آب پاکی را روی دست آنان ریخت و آنها متوجه شدند که جواب مارال منفی است...».