چشمهای الیشا
داستانهای فرانسه - قرن 21م.
توبی درخت نشین، پسری است یک و نیم متری. او با خانواده و قوم و خویشها و درخت نشین های دیگر، روی درخت بلوط بزرگ زندگی میکند. ولی... درخت زخم مهلکی خورده؛ خزه و گلسنگ، شاخههایش را فرا گرفته است. لئو بلوی ستم گر، از بالای درخت بر همه درخت نشین ها فرمان میراند و دوست توبی، الیشا را زندانی کرده است. توبی مخفیانه مبارزه میکند. او تنها نیست. گروه مقاومت در چله زمستان شکل میگیرد. آیا توبی میتواند این جهان شکننده را نجات دهد؟ آیا الیشا را پیدا خواهد کرد؟