عمر خوشبختی
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر، ماجرای زندگی دختری به نام «سارا» است. «سارا» فرزند خود «سینا» ـ فرزنری از ازدواج قبلی ـ بعد ازمدتها پرستاری به دلیل بیماری از دست میدهد. او سعی در سازگاری با زندگی جدید دارد که یکی از اقوام به نام «حبیب» به وی ابراز علاقه کرده و سرانجام به هم ازدواج میکنند. حبیب بعد ازمدت کوتاهی تغییر رویه داده و برای به دست آوردن شهرت و تاجر شدن، با زنی دیگر رابطه برقرار میکند. او زمانی که به فریب خوردن از ناحیة زن و برادرش آگاه میشود آنها را کشته و متهم میشود و سالها زندگی را برای سارا و پدر و مادرش با تلخی بیشماری همراه میسازد.