دلبرانه
داستانهای فارسی - قرن 14
"دلبرانه "داستانی است تمثیلی به زبان حیوانات .حکایت اصلی داستان مربوط به شتری پیر (لوک مست) است .او نمیخواهد در پایانه عمر طعمه کفتاران و گرگان شود .لوک در نزدیکی چشمه بر بلندای تلی میایستد و چشم به آسمان میدوزد .او چشم به راه ببرهای کوهستان است .لوک میخواهد با ببرهایی سخن بگوید که در گرسنگی بزرگ شدهاند .با این همه، با خود میگوید :اگر آنها را هم سیر بکند باز هم چشم آنها گرسنه است و دندانهای آنها تشنه خون است ;خون گرمی که از گلوگاه چرندهای بیگناه فوران کند و چهره و موی سرشان را گلگون و بویناک نماید ...