لبخند مهتاب
داستانهای فرانسه - قرن 21م.
در روزی سرنوشت ساز، زندگی پل توسط افسر آلمانی مهربانی که چشمهایش همچون دریا آبی بود، نجات پیدا کرد. هنگامی که روستای پل آزاد شد، جمعیتی خشمگین برای انتقام از اشغالگران شورش کرد. آن افسر آلمانی، هنگام مرگ، از پل میخواهد که به او قول دهد دخترش را پیدا کند و به او بگوید که پدرش عاشقش بود. زمانی که پل مردی جوان میشود، رؤیای کودکیاش را که دریا نوردی در جهان بود، عملی میکند. او، حتی وقتی سرنوشت زندگیاش را به مسیرهای غیر منتظره سوق میدهد، هرگز قولش را فراموش نمیکند.