خانم ساندویچ یخ
داستانهای ژاپنی - قرن 21م.
ذهن پسر کوچک رمان حاضر مشغول زنی است که در یک فروشگاه ساندویچ میفروشد. او کمابیش هرروز به آنجا میرود تا چهره زن را ببیند. از نگاه این پسر، او زیبا است و نامش را «خانم ساندویچ یخ» گذاشته و مدام چهرهاش را نقاشی میکند. خانم ساندویچ یخ اصلاً گرم و صمیمی نیست. وقتی مشتریها میآیند و مقابل محفظه شیشهای میایستند و به خوراکیها خیره میشوند، اصلاً به خودش زحمت نمیدهد که بگوید، سلام یا میتوانم کمکتان کنم؟ وقتی یکی از دوستان پسر درباره علاقه تردیدآمیز او به خانم ساندویچفروش میشنود، همهچیز بهیکباره تغییر میکند.