جایی که هیچ کس نیست
ماجراهای این داستان که برای نوجوانان و جوانان به رشته تحریر درآمده در یک مکتب خانه اتفاق میافتد .جایی که حکیمی خردمند، اداره ان را برعهده دارد .روزی شاهزادهای برای تحصیل به مکتب خانه وارد میشود و در نتیجه اوضاع مکتب خانه به هم میریزد، سپس ماجراهایی روی میدهد که داستان براساس ان شکل گرفته است .آمدن شاهزاده با خدم و حشم به مکتب خانه از آن روی بود که حکیم از رفتن به قصر و تدریس خصوصی به شاهزاده امتناع کرده بود .اگرچه اکثر بچههای مکتب خانه از سر ترس یا ضعف شخصیتی به شاهزاده احترام میگذراند، اما پسربچهای به اسم "علی "از همان ابتدا به شاهزاده اعنتایی نمیکند .تلاشهای شاهزاده و گماشتگانش برای به زانو درآوردن علی به جایی نمیرسد .مناعت طبع و دانش و فروتنی علی روز به روز حسادت و خشم شاهزاده را بیشتر میکند .و در این راستا اتفاقات ناگوار و زیادی روزی میدهد تا این که حکیم، علی را به عنوان خلیفه مکتب خانه انتخاب و منصوب میکند .این عمل خشم و تنفر شاهزاده را به اوج میرساند و منجر به حضور پادشاه در مکتب خانه و دخالت در مسئله میشود .لیکن حکیم پیشنهاد میکند مسابقهای ترتیب دهد تا شاهزاده و علی هر دو امتحان شوند .هر کدام موفق و پیروز شوند، شایستگی مقام خلیفگی را دارند . پس از انجام این مسابقه، علیرغم این که به ظاهر شاهزاده پیروز میشود، اما در پایان کار شایستگیها و ایمان علی بر همگان، حتی پادشاه ثابت میشود . کتاب با طرحهایی از حوادث داستان همراه است .