دختری با پاهای فلزی
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، دربردارندة پنج داستان کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی است. عنوان داستانها عبارتند از: «بچههای راهپله»، «این جا آخرشه»، «یک شاخه گل سرخ»، «آبادان» و «دختری با پاهای فلزی». در خلاصة داستان «دختری با پاهای فلزی» آمده است: پیرمرد روستایی فرتوت، چشم به درب ورودی حوزة امحتان کنکور دوخته بود. بعد از چند ساعت، بعضی از دختران آشفته و عصبی از دانشگاه بیرون میآمدند. بعد از سه ساعت دختری با عصای فلزی از درب دانشگاه بیرون آمد و مورد استقبال پیرمرد روستایی که پدرش بود، قرار گرفت. پیرمرد و دخترش پولی و وسیلهای برای بازگشت به روستای خود نداشتند و این موضوع و صحنة آکنده از محبت پدر و دختر، موجب تأثر مادران و پدران حاضر در آن جا شده بود.