یک آسمان باران
نویسنده در این داستان، مقوله عشق را به زبان استعاره به تصویر کشیده ماجرا از این قرار است که مردی به نام "ایوب "(قهرمان اصلی داستان) در منطقه شمالی ایران، به دختری به نام "باران "بسیار علاقهمند میشود و سرانجام با او زندگی مشترکی را آغاز میکند ;غافل از آن که "دریا " عاشق مردی به نام "موسی "است که عاقبت قربانی این عشق میشود .