مهمانی با کلاغها: مجموعه داستانهای کوتاه
هنگامی که زن به همراه همسر و دخترش «گلاب» با ماشین به مسافرت رفته بودند، بر اثر تصادفی دختر و همسرش زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. آنها چند روز در کما به سر بردند و سرانجام جان باختند. در لحظة مرگ دختر، پزشکان و پرستاران از زن خواستند که کلیههای گلاب را به دختری پنجساله و در حال مرگ اهدا کند. زن در مقابل تمناهای مادر دختر پیشنهاد را پذیرفت و اجازة پیوند کلیه را داد. حالا تولد گلاب بود. زن جشن تولدی برای او گرفته بود و عکس همسر و گلاب را میان بساط جشن جا داده بود. در مهمانی او فقط کلاغها حضور داشتند که با قارقارشان گویی تولد گلاب را تبریک گفتند. کتاب حاضر مجموعة داستانهای کوتاهی با عناوین سه رنگ، کنار خاک خیس، هوایی که بوی بهار نمیداد، بیقرار، قصة ناتمام، بوی گند، شاهدزد، توی مار و... است.