سبد سفارش شما خالی است!

کتاب، داستان زندگی دختری است به نام((تارا)) که در زندگی با مصایب گوناگون روبه‌رو می‌شود، اما سرانجام تصویری روشن از آینده‌ای بهتر برای خود مجسم می‌کند . در بخشی از این رمان آمده است :((تارا به شدت احساس دلتنگی می‌کرد .هیچ تمایلی به کار کردن نداشت .دیگر تمایلی به زندگی کردن هم نداشت و در عین حال دلش هم نمی‌خواست بمیرد .خنده‌هایش ظاهری بودند، اما گریه هم نمی‌کرد .با وجود این که به شدت مایل بود گریه کند .دچار احساس عجیبی بود .خودش هم نمی‌دانست چه می‌خواهد . از آن طرف، خواستگاران و موقعیت‌های خیلی خوبی برای ازدواج داشت و از طرف دیگر، هیچ تمایلی به ازدواج با هیچ یک از آنها نداشت .((...