خیانت و داستانهای دیگر
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
مردی گمان میبرد همسر جوانش به وی وفادار نبوده و تصمیم میگیرد برای تلافی و جبران احساس صداقت، همان معامله را با زن بکند. مرد به سختی عذاب میکشد اما سعی دارد با توجیههایی همچون این که: بهار تمام حقوق خویش را خرج دیگری میکند، مدتها با تلفن حرف میزند، بوی عطرهای ناآشنا از لباسش به مشام میرسد و.... خود را قانع کند. هنگامی که دیگر منجلاب، همۀ وجودش را فراگرفته، درمییابد که در تمام این مدت، بهار نازنیناش سعی داشته او را با یک مهمانی جشن تولد، غافلگیر کند. اما بهار رفته و تنها دلتنگی و پشیمانی برجای مانده است. این کتاب دربردارندۀ 9 داستان کوتاه تحت پارهای از این عناوین است: صبح روز هفتم؛ خیانت؛ مردی که میخواهد تصمیمی بگیرد؛ ایثار؛ و نامه.