اگزز همتون خرابه
طنزهای سیاسی ایرانی - قرن 14 / کاریکاتورها و کارتونها / طنز فارسی - قرن 14 / کاریکاتورها و کارتونها - ایران
در ایامی که بوذرجمهری، فرماندۀ لشگر اول بود، ارتش چندین زرهپوش جدید خریداری کرد. رضاشاه دستور داد که تمامی فرماندهان لشگر با ابزار و آلات مربوطه آشنا شوند. بوذرجمهری در میان تمامی وسایل از اگزوز و تلفظ آن خوشش آمد. در آن ایام هر هنگی، هفتهای دوبار مانور داشت که به آن اگزرسایز میگفتند. روزی افسر مربوطه به بوذرجمهری گزارش داده هنگ برای اگزرسایز رفته است، بوذرجمهری که از شباهت دو کلمه اگزوز و اگزرسایز به اشتباه افتاده بود، تصور کرد این کلمه در جاهای مختلف به کار میرود. صبح روز بعد که سران لشگر، وزیر جنگ و رییس ستاد برای دیدن مانور آمده بودن، سربازان عملکردی ضعیف از خود نشان دادند. بوذرجمهری با غرور بسیار در کنار سربازان عقب و جلو رفت و گفت: شما پدرسوختهها امروز آبروی مرا بردید. آخر این چه وضع کار است؟ اگزوز همهتان خراب است و انسان شرم دارد که به آنها نگاه کند". کتاب حاضر حاوی داستانهای طنزآمیز از تاریخ معاصر ایران است که در دروۀ حکومت رضاخان و محمدرضا پهلوی رخ دادهاند. عناوین برخی از آنها عبارتاند از: خدا را شکر که به من فحش نمیدهند؛ موسیقی بنوازید اما آهسته؛ وزیر شلوار؛ و محتاج به همکاری بیشتر.