خطر ماقبل آخر!
داستانهای آمریکایی - قرن 20م. - ادبیات کودکان و نوجوانان / داستانهای طنزآمیز آمریکایی - ادبیات کودکان و نوجوانان
در کتاب دوازدهم از مجموعه ماجراهای "بچههای بدشانس"، یتیمهای بودلر یعنی "ویولت"، "کلاوس" و "سانی" با "کیت اسنیک" ملاقات میکنند. او خطاب به بچهها از ایجاد انشعاب در سازمان مخفی V. F. D سخن میگوید؛ سازمانی متحد و یکپارچه از داوطلبهایی که سعی میکردند، آتشهای واقعی و مجازی را خاموش کنند. اما اکنون اعضای گروه به دو دسته تقسیم شدهاند. همچنین او از آدمهای خطرناکی ـ که به اندازهی کنت الاف پلید هستند ـ سخن میگوید که از آن جملهاند یک مرد ریشدار بیمو و یک زن مودار بیریش در کوهستان مورتمین دیدین، کیت زمانی را به یاد میآورد که چهارساله بود، و سازمان V.F. D از هم پاشیده و پس از آن مکانهای امن از جمله آزمایشگاه علمی بزرگ، یک غار خیلی عظیم، و قرارگاهی فوقالعاده در کوهستان مورتمین ـ به عنوان مکان امن ماقبل آخر ـ یکی پس از دیگری از هم پاشیدهاند. آخرین مکان امنی که به گفتهی کیت باقیمانده، هتل دینومان است و به غیر از این مکان در بقیهی جاهای دنیا شرافت و خوبی به سرعت در حال محو شدن است و....