نمایشنامهی مرگ در ساعت پیک
این نمایشنامه روایت دختر جوانی است که مرگ زود هنگام پدرش او را افسرده کرده و قصد خودکشی دارد، اما حضور ناگهانی زنی ناشناس او را از مقصودش باز میدارد . اینک بخشی از نمایشنامه حاضر درج میگردد : دختر :اصلا معلوم هست که شما برای چی اینجا اومدین؟ اگر برای عرض تسلیت بود که فرمودین، اگر برای استراحت در طبقه بالا بود که کردین، حالا دیگه چرا نمیرین؟ زن :من تا حضورم الزامی نداشته باشه، جایی نمیرم . دختر :بفرمایید الان چه الزامی به حضورتون در اینجا هست؟ زن :برای اینکه تو اینجا تنها نباشی . دختر :اتفاقا من ترجیح میدهم که تنها باشم ...