روشنک و سپهرداد: بر اساس داستان عامیانهی سنگ صبور
داستانهای فارسی - قرن 14
روشنک و سپهرداد بر اساس داستان عامیانه سنگ صبور که یک داستان قدیمی است بازآفرینی شده است. این اثر سینهبهسینه نقل شده است. درنتیجه روایتهای متفاوتی از آن وجود دارد و بهدرستی معلوم نیست که متعلق به کدام خطه جغرافیایی ایران است. برای بازنویسی این کتاب از نسخه ابوالفضل مهتدی، جلد دوم افسانهها، استفاده شده است. مهتدی نیز در پینوشت خود آورده که این افسانه به چندین شکل مختلف میان مردم روایت میشود؛ و خود به روایت صادق هدایت استناد کرده که از همه صحیحتر و کاملتر به نظر میرسد. در بخشی از این داستان میخوانیم: روشنک قصه ما به انبار کوچکی در انتهای آشپزخانه رفت و فانوس آن را روشن کرد. بعد شالش را از کمر باز کرد و سنگ را که میان آن پنهان کرده بود روبهرویش گذاشت. اگر آنقدر مشغول انداختن سیم و کوککردن سازش نبود، شاید صدای آن قدمهای سنگین را در آشپزخانه میشنید و بعد سنگینی نگاهی را از میان تاریکی حس میکرد.