چنین گفت داریوش! پژوهشی نو در موضوع خط میخی و پارسی باستان (نقدی بر یافتههای ایرانشناسان)
کتاب حاضر، پژوهشی درخصوص خط میخی فارسی باستان است که نویسنده در آن به نقد یافتهها و نظریات ایرانشناسان میپردازد. وی خوانش همهی باستانشناسان و زبانشناسان خارجی را که از 150 سال پیش به این طرف، از فارسی باستان عرضه کردهاند کژخوانی و برداشتهای نادرست میداند و ریشهی اصلی این کژخوانیها را قیاسهای معالفارق فارسی باستان با خطوط میخی عیلامی و اکدی (بابلی) ذکر میکند. به اعتقاد ایشان زبانشناسان به تمامی، خط تحریری آرامی را از یاد بردهاند که وسیلهی همهی ارتباطات در بینالنهرین و قلمرو هخامنشیان بوده است. نویسنده با عرضهی جداول تلفظی زبانشناسان پیشین هجائی یا نیمههجایی پنداشتن خطوط میخی فارسی باستان را اشتباه دانسته و آن را نخستین خط میخی کاملا الفبایی جهان میپندارد. کتاب با نشانههای اختصاری و آوانویسی و همچنین جداول حروف میخی از دیدگاه ایرانشناسان خارجی آغاز میشود. در فصل اول، نویسنده پس از ایراد و انتقاد از برداشتها و نظرات باستانشناسان و زبانشناسان خارجی، نظریات دو تن از آنها، یعنی "نورمن شارپ" و "پیر لوکک" را در ارتباط با خوانش زبان فارسی باستان و کتیبههای هخامنشی بررسی میکند. از این میان، نویسنده آثار پیر لوکک را نزدیکتر به حقایق میپندارد اما باز اشتباه او را هجایی دانستن فارسی باستان میداند. فصل دوم کتاب به چگونگی ابداع خط میخی پارسی باستان اختصاص دارد. نویسنده در فصل سوم روش و اهداف پژوهش خود را مطرح میکند و تلاش میکند تا به ابهامات موجود در زبان پارسی باستان وخط میخی پاسخ دهد. فصل چهارم به بررسی "صداها"ی فارسی باستان و نویسههای خط میخی اختصاص دارد. انواع مصوتها و صامتهای موجود در فارسی باستان در این فصل بررسی شده و مقایسهای جدولی نیز میان نظم آوایی فارسی باستان و فارسی کنونی صورت گرفته است. در انتهای فصل نیز جدول نوین "الفبایی" خط میخی فارسی باستان آمده است. فصل پنجم سه پیوست با عناوین "فارسی باستان و فارسی دری"، "ش = پایانهی اسم در حالت فاعلی" و "زبان اوستایی" را شامل میشود. مطالب کتاب با تصاویری از سنگنوشتههای فارسی باستان و پنج ستون کتیبهی بیستون به پایان میرسد.