پلی به گذشته
داستانهای فارسی - قرن 14
مجموعه حاضر خاطرات دختری است که در یکی از روستاهای لرستان دوران بچگی خود را سپری نموده و پدرش مشغول کشاورزی است و یک خوار و بار فروشی را اداره میکرد. دختر از خاطرات شیرین و تلخ دوران کودکی خود با برادر کوچکترش مینویسد. در بخشی از داستان میخوانیم:«همیشه ما چهار نفر با هم بودیم و خاله بازی میکردیم. در همون لحظه محمّد کبریت رو روشن کرد و به سمت خوشهها برد که یهو خرمن گندم آتش گرفت و ما از شدّت وحشت پا به فرار گذاشتیم.»