سایه بیسر
((آرام)) دختری است دانشجو از طبقه مرفه که با مرگ پدر و ناجوانمردی برادر، زندگیاش دستخوش دگرگونی میشود .وی از طرفی سعی دارد مادر را از مصائب و مشکلات عدیده دور نگاه دارد .در این میان او با ((اشکان)) همکلاسی دانشکده که در عین حال همسایه او نیز است آشنا میشود. اشکان نیز دچار گرفتاریهای بیشماری است .او تنها با پدر بدبین و سیاهدل خود زندگی میکند. دلباختگی آرام و اشکان وارد مراحل جدید میشود و ...این کتاب در حقیقت، قصه جانهای شیفتهای است که فریب ظاهر را میخورند و در گمراهی و جهل مرکب، زمان میگذرانند و سرانجام عزیزترین عزیران خود را به کام مرگ میکشند و خود را نادم، آواره و دربهدر میسازند.