از صدای خودم خوشم نمییاد: کودکان و عزت نفس
خودشناسی در کودکان / داستانهای تربیتی / عزت نفس کودکان - داستان / داستانهای حیوانات
"تودلز" بوقلمون از خودش خوشش نمیآید. پاهایش مثل عصا بودند، سرش مو نداشت و پرهایش هم قهوهای بودند. از همه مهمتر این که تودلز از صدای خودش خیلی بدش میآمد. او از حیوانات دیگر خواست که صدایشان را با او عوض کنند اما هیچ کس حاضر به این کار نشد، جز خروس که قسمتی از صدایش را به او داد. روزی تودلز از کنار چند جوجه بوقلمون میگذشت که ناگهان یک قرقی پروازکنان به آنها نزدیک شد. تودلز که میدانست قرقیها، جوجههای کوچک را شکار میکنند، بالهایش را باز کرد و جوجهها را زیر پرهای خود پنهان نمود و سپس با صدای سابق خود توانست قرقی را فراری دهد. تمام حیوانات تودلز را تشویق کردند و او با افتخار گفت: "پاهای من لاغرند، به خاطر همین میتوانم تند بدوم، پرهایم هم مثل پتو گرم هستند. صدایم مال خودم است. همهاش مال خودم است. خیلی هم آن را دوست دارم. من همانطوری هستم که همیشه دوست داشتم باشم". کتاب حاضر از جمله کتابهای آموزش مهارتهای اجتماعی است که در آن "اعتماد به نفس" در قالب داستان به کودکان آموزش داده میشود.