قلب من، خاطرات تو
مجموعة حاضر، دربرگیرندة داستانی فارسی از «حنانه زارع»، با عنوان «قلب من، خاطرات تو» است. در خلاصة این داستان بلند میخوانید: دختر و پسری با نامهای «سمیرا» و «کیوان» دلباختة یک دیگر هستند. در مراسم عقد آن دو، کیوان بیهوش میشود و او را به بیمارستان میبرند. سمیرا در بیمارستان متوجه میشود که کیوان دچار تومور مغزی است. پدر و مادر سمیرا اصرار به جدایی آنها از یکدیگر دارند، اما سمیرا راضی به این کار نیست. تا اینکه کیوان به کما میرود و پدر و مادرش که از تصمیم پدر و مادر سمیرا مطلع هستند تصمیم تازهای میگیرند که جریان زندگی سمیرا را تغییر میدهد.