حادثه در بامداد
"حادثه در بامداد "متضمن هفتاد و چهار سروده نو از "منوچهر آتشی "است. این سرودهها اغلب ترجمانی است از دغدغهها و حساسیتهای اجتماعی شاعر و از آن جمله قطعه "دریا دیگر :"...دریا دیگر نه مرمر و یشم است/ نه خوابگاه پریان مروارید/ قایقی میرود ـ بی سر نشین/ و محمولهای میبرد ـ کمی نورانی ـ تا به ساکنان کمی مومنتر آن سوی آبها بفروشد/ قایقی میآید به لنگرگاه متروک میخزد/ تا محمولههای بی نور قاچاقش را تحویل دهد/ دریا دیگر نه مرمر و یشم است نه خاستگاه پریان مروارید/ دریا/ دریای تاریک، قایقهای بیسرنشین است/ قایقهایی که/ ویروس "زار "میآورند از آن سو/ و مردههای دیوانه میبرند از این سو .