کلاهخودهای هوشمند: فیلمنامه
فیلمنامۀ حاضر با نگاه به "دعای ماثور" به رشتۀ تحریر درآمده و داستان سربازهایی است که در مبارزه با مسلمانها و بیرون راندن آنها از سرزمین اجدادیشان، مجهز به کلاهخودهایی هوشمندند که به جای مغز آنها عمل کرده و هر نوع ارادهای را از صاحب خویش سلب میکند. در این میان دکتری با نام "سینا"، به همراه همسر تازه مسلمان شدهاش، نویانا، و عدهای دیگر برای کمک به مسلمانها و یافتن رهبر زخمی آنها، رشیدالدین محمد، راهی مناطق جنگی میشوند. نویانا که خبرنگار است، در ابتدا سعی دارد گزارش دقیق و صحیحی، بدون هیچ تحریفی، به روزنامۀ خویش عرضه کند، اما دیدن فجایع به قدری او را تحت تاثیر قرار میدهد که فقط به نوشتن شعر و قطعههای ادبی روی میآورد. رشیدالدین محمد به رغم تلاشهای پزشکان میمیرد و دکتر و همراهان در محاصرۀ نیروهای دشمن قرار گرفته و سعی میکند که از طریق تونلی فرار کنند. با پرتاب گاز خردل از سوی سربازان، نویانا چشم بر روی زندگی میبندد ولی بقیۀ افراد گروه نجات یافته و با وجود حملۀ شدید از زمین و هوا از سوی دشمنان در جایی پناه میگیرند، و فرماندۀ بزرگ جنگ که در مقابل مسلمانان دچار عجز شده، خودکشی میکند.