خفاش کوچولو: بال نقرهای
داستانهای کودکان و نوجوانان / خفاشها - داستان / خفاشها - ادبیات نوجوانان
"شید" نوزاد خفاش است و نسبت به خفاشهای دیگر بسیار ضعیف، اما کنجکاو و باهوش است. او قانون را نقض میکند و برای دیدن خورشید، تا زمان طلوع آن بیرون از خوابگاه خفاشها میماند. در این زمان جغدی او را میبیند و به او حمله میکند. اما مادر شید به کمکش آمده و او را نجات میدهد. جغدها که از این کار شید عصبانی شدهاند به خفاشها حمله میکنند و پس از این که سردستۀ خفاشها حاضر به تحویل شید به آنها نمیشود پناهگاه کلنی خفاشها را به آتش میکشند. شید به همراه گروه خفاشها ناچار میشود به دنبال پناهگاه دیگری به جنوب مهاجرت کند، اما در راه بر اثر طوفان، مادر و گروه را گم میکند و بر روی اقیانوس سرگردان میماند تا به جزیرهای میرسد، در جزیره با خفاشی به نام "مارینا" آشنا میشود. مارینا به علت این که توسط انسانها علامتگذاری شده، از گروه طرد شده است. شید به همراه مارینا سفر خود را برای یافتن مادرش آغاز میکند.