رنجهای بیپایان
داستان سرگذشت مردی است به نام "محسن "که با انبوه خاطرات کودکی، جوانی و میان سالی او روایت میشود" .محسن "اهل تبریز است که اینک بازنشسته شده و سالها پیش نیز دختر جوان خود را از دست داده است .مرور خاطرات گذشته محسن که با حوادث گوناگون تبریز همراه است پارهای از آداب، سنن و رسوم این شهر را نیز عیان میسازد. بخشی از این خاطرات مربوط به دوره بهقدرت رسیدن دمکراتها در آذربایجان است که طی آن گوشهای از حوادث آن عهد نیز بازگو میشود .