اراده معطوف به تحول (تاملی بر جامعهشناسی هنر و فرهنگ)
هنر و اجتماع / هنر نوین - قرن 20م. - جنبههای جامعهشناختی
جامعهشناسی با سادهترین تعریفش عبارت است از شناخت مناسبات انسانها، اعم از مناسبات خصوصی مانند ازدواج یا عمومی مانند حکومت و موسسات اجتماعی. اهمیت جامعهشناسی در این است که به ساختارهایی اجتماعی میپردازد که انسانها در آنها تعریف میشوند. بنابراین تمام علومی که به انسان پرداختهاند، اعم از جامعهشناسی، فلسفه، روانشناسی، اسطورهشناسی، و... شاخههای پیکرهای واحد هستند. دانش جامعهشناسی هنر و جامعهشناسی فرهنگ نیز به طور خاص در باب مناسبات انسانها به این دلیل که خالق، مولد و مخاطب هنر و فرهنگ هستند، یعنی از طریق هنر و فرهنگ با یکدیگر ارتباط دارند، تاثیر میگذارند، تاثیر میگیرند و محیط زیست خویش را از راه هنر متحول و دگرگون میسازند، ظریفترین و شاید مهمترین مدخل شناسایی انسان و حتی تغییراتی هستند که در طبیعت توسط او رخ میدهد و قطعا قدیمترین علوماند. نویسندهی کتاب پیش رو با توجه به این تعریف در سه فصل، مناسبات هنر و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، مناسبات هنر و قدرت، و مناسبات هنر و ایدئولوژی را بررسی کرده و در پایان چنین نتیجه گرفته است: هنر ضامن ایجاد تحول کیفی در شرایط زندگی انسانی است و اثر هنری نگرش نو و متحول نسبت به هستی میباشد. این نگرش به هنرهایی محدود نیست که معروف به هفتگانه بودهاند بلکه هنر عشق ورزیدن، هنر علم و کشف و ابتکار، هنر تحول بخشیدن به کیفیت غذا یا لباس و بسیاری هنرهای دیگر همگی در زمرهی پاسخگویی به همان نوخواهی و نوجویی فطری انسان یعنی ارادهی معطوف به تحول است. بنابراین هنر یگانه وجه ممیزهی انسان از سایر موجودات است.