دنیای خاطره
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
«نریمان»، پسر جوانی است که برای دیدار مادربزرگش به روستا میرود. خاله نریمان و مادربزرگ داستانی را درباره دختری به نام «خاطره» برای نریمان تعریف میکنند. خاطره، دختر خان روستا بوده که دلباخته «نادر»، پسر رعیتزادهای میشود که زیردست پدر خاطره، «جمشید» مشغول کار بوده است. از سویی نریمان دلباخته دختری به نام «رها» است که به لحاظ اعتقادی و تفکری با یکدیگر بسیار تفاوت دارند. خاطره با نادر ازدواج میکند اما این ازدواج رخدادهای تلخی را رقم میزند که نتیجه آن کشف یک راز مهم برای نریمان است.