مرغ ماهیخوار
داستانهای فارسی / کلیله و دمنه - اقتباسها
کتاب حاضر، داستانی اقتباسشده از کلیلهودمنه است که با زبانی ساده و روان بازنویسی شده است. در این داستان در یک برکه، ماهیخواری بر لب آب خانهای ساخته بود و بهقدر نیاز هرروز ماهی صید میکرد. اما با گذشت زمان او پیر و فرسوده شد و به این فکر افتاد که برای صید ماهی از راه مکر و حیله وارد شود. پس به خرچنگی که در آن برکه زندگی میکرد خبر آمدن چند صیاد را داد، خرچنگ نیز خبر را به ماهیهای برکه رساند. خرچنگ و دیگر ماهیها از ماهیخوار کمک خواستند و ماهیخوار به آنها پیشنهاد داد که میتواند هرروز تعدادی از آنها را به برکهای در آن نزدیکی ببرد. ماهیخوار هرروز همین کار را میکرد تا اینکه یک روز خرچنگ از ماهیخوار درخواست کرد که برکه جدید را به او نشان دهد. وقتی خرچنگ به پشت ماهیخوار سوار بود، از بالا اسکلتهای ماهیهای برکه را دید و به حیله ماهیخوار پی برد. او گردن ماهیخوار را فشرد و او را به سزای عملش رساند.