افسانه پرنده طلایی
داستانهای پریان
کتاب حاضر ششمین جلد از «قصههای شیرین پریان» است که پنج داستان کوتاه با عنوانهای پرنده طلایی؛ شاهزاده فارس؛ سه شرط اژدها؛ پیر خارکن و پادشاه و سه دخترش را در بر دارد. «پرنده طلایی» قصة پیرمرد و پیرزن فقیری است که در آسیاب کهنهای زندگی میکردند. پیرمرد سالها آرزو داشت پرندهای طلایی بگیرد تا اینکه روزی در دام او پرندهای طلایی گرفتار شد. پرنده طلایی در قبال آزادیاش قول داد که آرزوی آنها را برآورده کند. پرنده طلایی آرزوی پیرمرد و پیرزن را برآورده کرد که زندگی در عمارتی باشکوه بود. امّا کمکم طمع بر پیرزن چیره شد. او که خلیفة شهر شده بود خواستار فرمانروایی بر آسمان و زمین شد و همین آرزو آنها را به سوی زندگی فلاکتبار در آسیاب کهنه کشاند.