آتیشو خاموش کنیم
داستانهای حیوانات
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی از گربهها و سگهایی است که در یک محله زندگی میکنند. این داستانها با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «یک روز خیلی گرم تابستان همه از نور و گرمای آفتاب، خودشان را در گوشهای پنهان کرده بودند. بهجز پسرعمو «آرشی». او در بالای دیوار در حال خوردن سومین شیشة شیرش بود. خورشید مستقیم به شیشههای شیرش میتابید. نور خورشید به سطل آشغال «هتی» که پر از روزنامة قدیمی بود، میتابید، و همین باعث آتش شد. خانة پیشیها آتشگرفته بود و آنها نیاز به کمک داشتند».