ستاره و بیبی جون
ستاره در خانة «بیبی جون» احساس خوبی دارد. حیاط خانة بیبی یک باغچة زیبا با گلهای رنگارنگ و یک حوض زیبا دارد. ستاره روزهای جمعه با مادرش به خانة بیبی جون میرود. بیبی همیشه گیسهای ستاره را میبافد و برایش قصه میخواند تا به خواب برود. نگارنده در جلد نخست از مجموعة داستانهای ستارة کوچولو به توصیف مادربزرگ ستاره و مهربانیهای او و نیز خانة وی از از زبان نوهاش میپردازد. کتاب در قالب شعر به چاپ رسیده است.