پلو خورش: داستانهای کوتاه
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
"پولو خورش" ماجرای گروهی از بچههای زلزلهزده است که به اردویی در تهران میآیند. آنها که هنوز در غم از دست دادن عزیزانشان داغدارند، در این شهر بزرگ و عجیب، چیزهای مختلف و مکانهای متفاوت با شهرشان را میبینند و تجربه میکنند. شبی مهمان یک فستفود هستند، اما به علت این که شب جمعه است و مغازه شلوغ، تا مدتها گرسنه میمانند. سرانجام نویسندهای که همراه آنهاست به خشم آمده و همهی بچهها را شبانه به وزارتخانه و پیش وزیر میبرد تا به وضعشان رسیدگی شود. بچهها که به سختی گرسنهاند از وزیر تقاضای غذا میکنند و او نیز که خود هنوز شام نخورده، با آنها همسفره شده و همه با هم شب خوشی را میگذرانند. بچهها فردای آن شب عکسهای خود را همراه وزیر در روزنامهها میبینند. کتاب حاضر دربرگیرندهی بیست و یک داستان کوتاه طنز تحت پارهای از این عناوین است: دوربین عکاسی، زیر نور شمع، گل، چهارراه، آواز همسایه، نیلبک، پیشکش، پاهای مرغ، و پلو خورش.