مدرسه اشباح: آمالیا و اشباح شبانه
داستانهای ماجراجویانه / داستانهای تخیلی
در دومین مجلد از مجموعهی حاضر در حالی که اشباح، اولین شب ورود به مدرسه را تجربه میکنند، اتفاقات عجیب و غریبی در قلعه رخ میدهد. بدینترتیب که صدای سوتهایی در نزدیکی جنگل تاریک به گوش میرسد که سوتهای دیگری به آنها جواب میدهد. در این حال ناگهان دو موجود با نامهای یک چشم و چنگک، در روشنایی ماه جلوی مدرسه ظاهر میشوند. آنها سرشان را با روسریهای کثیف بستهاند و گوشوارههای سنگین طلایی به گوشهایشان آویزان کردهاند. همچنین در کمربندشان چاقو و شمشیر، پنهان کردهاند. آنها به محض ورود به مدرسه با یک آگهی بزرگ مواجه میشوند که با میخ به در مدرسه کوبیده شده بود. در این آگهی، الکساندر استوارت ـ مدیر مدرسه از اشباح خواسته شده تا در هشتصدمین سال جشن بزرگ، حضور یابند. و بدینترتیب....