این شهر دیگر لیلی نمیخواهد
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان روایت عاشقانهای از زندگی زنی به نام «مریم» است که استاد ادبیات فارسی است. «معین»، دانشجویی او دلباخته مریم است اما مریم او را از خود میراند. گذشته مریم وصل به عشقی است که نافرجام مانده اما او همچنان عشق را در دل زنده نگاه داشته است. «بهنام»، عشق جوانی اوست که پس از مرگ فرزندشان «دانیل» برای همیشه او را ترک کرده و با دختر دیگری ازدواج کرده است. مریم به تنهایی خود عادت کرده اما پس از گذشت سالها دیدار دوباره بهنام عشق جوانی را در دل او زنده میکند و ...