ملکوت
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، داستانی فارسی در ژانر ماوراءالطبیعه است. داستان با ورودِ آقای «مودت» و حلول جن در او و همراهی دوستانش برای خلاصی او از شر جن، آغاز میشود و تنها روندی است که موجب میشود کاراکتر اصلی یعنی «دکتر حاتم» وارد صحنه شود. دکتری که تا پیش از مواجهه نزدیک، فردی متعهد و کاربلد به خواننده شناسانده میشود. اندکی بعد، وجوه سورئالِ داستان رخ مینمایاند؛ آنجا که همراهان آقای مودت از دکتر در مورد مردی میشنوند که به او مراجعه کرده تا دستش را، تنها دست باقیمانده را نیز قطع کند! مرد تا پیش از این، دست دیگر، پاها، گوشها و بینی خود را قطع کرده است اما از چه روی؟ در این میان، بین دوستان مودت و دکتر بحثی فلسفی درمیگیرد و دکتر باز هم اصرار بر حفظ چهره دروغین خود دارد. او مدعی است، آمپولهایی به مردم عرضه میکند که جوانی و باروری را به آنها بازمیگرداند و این درحالی است که خودِ دکتر، صورتی جوان اما بهواقع پیر دارد و عقیم است و... .