آش نخورده و دهن سوخته
ضربالمثلهای ایرانی - داستان / داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در این داستان در زمانهای دور، مردی در بازارچه شهر حجرهای داشت و پارچه میفروخت. شاگرد او پسر خوب و مورب اما کمی خجالتی بود. مرد تاجر همسری کدبانو داشت که دستپخت خوبی داشت و آشهای خوشمزه او دهان هرکسی را آب میانداخت.