یکبار یک خانه بود ...
داستانهای تخیلی / کتابهای مصور برای کودکان / خلاقیت در کودکان
یکبار یک خانه بود که خیلی بزرگ بود. آنقدر بزرگ که سه تا فیل، دو تا زرافه، پنج تا قورباغه و دو تا مرغ و یک تخممرغ در آن زندگی میکردند. یک آقا غوله هم بود که خیلی بزرگ بود و در باغ زندگی میکرد. روزهایی که آفتاب میدرخشید، آقا غوله، غول خوبی بود، ولی روزهایی که باران میآمد، آقا غوله بداخلاق میشد و قرقر میکرد و همه از ترس فرار میکردند. روزی مثل روزهای دیگر که آسمان گرفته بود و باران میآمد، همة حیوانات از ترس آقا غوله فرار کردند و خودشان را نجات دادند. ولی تخممرغ نمیخواست برود، چون شکسته بود و از آن یک جوجة کوچک بیرون آمد. جوجه رفت بالای صندلی و گفت آقا غوله حق ندارد، قرقر کند. آقا غوله صدای جوجه را شنید و فریاد زد آنجا داری چهکار میکنی؟ جوجه گفت: من میتوانم به تو یک چتر قرض بدهم. آقا غوله آنقدر خوشش آمد که عصبانیتش برطرف شد. بعد به این فکر افتاد که یک چتر بزرگ درست کند و وقتی باران میآید همه زیر آن جمع شوند. کتاب حاضر برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده و در آن از تصاویر به جای کلمات استفاده شده است.