مترسک نیمهشب
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
"جودی" شیفتهی دیدن مزرعهی پدربزرگ و مادربزرگش است. مزرعهی پدربزرگ با آن که هیجانانگیزترین مکان در دنیا نیست، اما پدربزرگ، داستانهای ترسناک فوقالعادهای تعریف میکند و مادربزرگ، پنکیکهای شکلاتی بینظیری درست میکند. اما این تابستان، همهچیز در مزرعه تغییر کرده است. زمینهای ذرت، تنگ شدهاند. پدربزرگ و مادربزرگ، فرسوده به نظر میرسند و تنها مترسک مزرعه تبدیل به دوازده مترسک ترسناک شده است. یک شب، جودی با منظرهی عجیبی مواجه میشود. به نظر جودی مترسکها حرکت میکنند و روی پایههایشان تاب میخورند و زنده میشوند. سرانجام با آتش گرفتن مترسکها ترس جودی از بین میرود.