پریا و باغ سحر‌آمیز

پریا و باغ سحر‌آمیز

"پریا" به همراه پدر و مادرش در کلبه‌ای در یک مزرعه‌ی کوچک، زندگی می‌کرد. یک روز او برای بازی به بیرون از خانه رفت و راه بازگشت را گم کرد، تا این که به باغی سحرآمیز رسید. در باغ با شاهزاده‌خانمی آشنا شد و همان‌جا ماند، زیرا هیچ‌کس نمی‌دانست خانه‌ی او کجاست. تا اینکه سرانجام پدر در جست‌وجوی او به باغ رسید. اما شاهزاده خانم که دوست نداشت پریا از آن‌جا برود سعی کرد در ازای پرداخت پول و میوه‌های زمرد و طلا، پدر را از بردن دختر منصرف کند. اما پدر راضی نشد و پریا نیز نپذیرفت که پیش شاهزاده خانم بماند. به ناچار شاهزاده خانم با مقداری طلا و جواهرات پریا را روانه‌ کرد و از او قول گرفت که هر هفته به دیدن او برود، پریا نیز قبول کرد. او هرهفته با مادر به باغ سحرآمیز می‌رفت. بدین‌منوال سال‌ها گذشت و پریا و شاهزاده‌خانم دوستان خوبی برای یک‌دیگر بودند. این داستان به همراه چندین داستان کوتاه دیگر تحت عناوینی از این دست در کتاب حاضر به چاپ رسیده است: ماهی قرمز کوچولو؛ قفل جادویی؛ آنی و آنیا؛ باران و روشا؛ دانیال وگلاب؛ گنجشک زیبا و...

قیمت چاپ: 750 تومان
نویسنده:

سروناز خدادادی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

56

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789648434200

محل نشر:

شیراز-فارس - فارس

نوع کتاب:

تالیف