تنهایی
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، روایتی از زندگی دختری به نام «شیدا» است که در یک خانواده فقیر زندگی میکند. او سه خواهر و یک برادر دارد. او در همان سنین نوجوانی پدرش را که یک کارگر ساده بود، از دست داد. «شیدا» برای کمک به مادر و خواهران و برادرش ترک تحصیل کرد و به یک کارگاه خیاطی رفت تا زندگیاش را خودش بسازد. در داستان میخوانیم: «میان دوراهی گیر کرده بودم، واقعاً کلافه شده بودم نمیدانستم چه راهی را در پیش بگیرم از یکطرف دلم به حال وضعیت و خستگی مادرم میسوخت و از طرف دیگر حرفهای او را در ذهنم میسنجیدم».