اینجا صدای گرگها بلندتر است
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، روایت پسری جوان به نام «شوان» است. پسری ساده و بهظاهر کمهوش که خانوادهاش از بمباران شیمیایی حلبچه به منطقه هورامانِ ایران گریختهاند. رمان با نگاهی به آنروز، بیستونه سال بعدازآن حادثه را روایت میکند. «شوان» و دوستانش کولبر هستند و رمان روایت دردهای آنها در فضای افسانهای هورامان است. در کنار آن، عشق ناغافل و یکباره به سراغ «شوان» میآید؛ دختری که از خشونت آنسوی مرز گریخته است.