سبد سفارش شما خالی است!

مادربزرگ شبی از شب‌های رمضان برای نوه‌هایش «فاطمه» و «سلیمان» داستان «حضرت ادریس (ع)» را تعریف می‌کرد. ادریس خیاطی بود که به علت خداپرستی به پیامبری برگزیده شده بود. او به دلیل ظلم و تعدی مردم و پادشاه سرزمینش آنها را نفرین کرد، تا این که به مدت 20 سال به سرزمین آنها باران نبارید. ادریس خودش شهر را ترک کرده بود و از گرسنگی مردم خبر نداشت. خداوند از او خواست که مردمش را ببخشد، اما ادریس قبول نمی‌کرد. پس خداوند به مدت سه روز روزی او را قطع کرد، تا او رنج گرسنگی مردم را درک کند. حضرت ادریس دریافت که خداوند او را آزمایش کرده است. بنابراین به سرزمین خودش برگشت و مردم را بخشید و با دعای او دوباره باران شروع به باریدن کرد. کتاب حاضر از سلسله داستان‌های پیامبران است که برای کودکان گروه سنی «ب» و «ج» تهیه شده است.