هما
داستانهای فارسی - قرن 14
وقایع این داستان کمی پیش از انقلاب اکتبر هنگامی که مناطق شمالی ایران در اشغال سپاهیان امپراتوری روسیه است اتفاق میافتد. «حسنعلیخان»، قهرمان داستان، مرد کتابخوانده و روشنفکری است، آثار نویسندگان و دانشمندان اروپا را مطالعه کرده و به عقاید فلاسفه قدیم و جدید آشناست. او دوستی یکدل داشته که فوت کرده و زن و یگانه دخترش «هما» را به او سپرده است. حسنعلیخان که زنی نادان و بد رفتار دارد و از ناسازگاریهای او رنج میبرد، تنها دلخوشیاش به هما و تربیت اوست. 8 سال است که از او و مادرش نگهداری میکند و با اینکه مختصر عایدی ملکش برای تأمین احتیاجات خانواده خود و رفیق ناکامش کافی نیست، مخارج ماهانه آنان را میپردازد. هما اکنون 21 ساله است و دلباخته جوانی به نام «منوچهر» میباشد که در مدرسه امریکایی تحصیل کرده و اکنون مشغول تجارت است و... .