روباه کوچولو در دهکده
داستانهای حیوانات
کتاب مصور حاضر، داستانی از حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «روباه کوچولو همیشه گرسنه بود. او هر روز صبح زود با صدای قاروقور شکمش از خواب بیدار میشد و خیلی سریع به دنبال خوراکی میرفت. هر چیزی را هم که سر راهش بود میخورد. از برگ درختها گرفته تا میوه و سبزی و ... اما هرچقدر که میخورد سیر نمیشد. آن روز صبح هم مثل همیشه باعجله دوید تا خوراکی خوشمزهای برای خوردن پیدا کند که توی راه آقای خرس و موش و خرگوش کوچولو را دید».