لطیفههای ملانصرالدین
در لطیفة «ملا و خسیس» میخوانیم: میان یکی از آدمهای خسیس و ملا نصرالدین یک مباحثه صورت میگیرد. بعد از مباحثة زیاد، خسیس به ملا میگوید: «هرچه میخواهی بگو؛ ولی این پول زهرمار، چنان شیرین است که، همه آن را دوست دارند، حتی خود تو نیز دوست داری». ملا میگوید: «درست است، دوست دارم. اما این، از نوع دوست داشتن تو نیست. من پول را بدان دلیل دوست دارم که جان مرا از محتاج شدن به آدمهایی مثل تو خلاص میکند.» در دومین شماره از مجموعة «ادبیات شفاهی آذربایجان» لطیفههایی از ملانصرالدین گرد آمده است. ملانصرالدین و تیمور لنگ؛ ملا و حاکم شهر؛ ملای حاضرجواب؛ حکیم ملا و تجارت ملا عنوان لطیفههای دیگر این مجموعه است.