خوشههای خشم
فیلمنامهها
تام جود که به علت قتل فردی در یک میهمانی رقص به هفت سال حبس در ندامتگاه فرستاده شده بود، بعد از سه سال با آزادی مشروط بیرون میآید و به سوی مزارع پدری حرکت میکند. او به همراه کشیش قبلی به کلبة خانوادهاش میرود. اما آنجا جز خانهای متروک و خالی از سکنه چیزی نمیبیند. در تاریکی، تام متوجه مرد لاغراندام و کوچکی میشود. او میولی، یکی از دوستان تام است. میولی تعریف میکند که بعد از طوفانی بزرگ، صاحبان مزارع و زمینها آنها را بیرون کردند و همة خانواده مجبور شدند به کالیفرنیا مهاجرت کنند. تام که از رفتن خانواده و تسلیم شدن آنها در برابر خواستة زمینداران ناراحت و عصبی است، تصمیم میگیرد به دنبال خانواده بگردد و با این موضوع به مقابله بپردازد. این مبارزه او را دچار چالشهای زیادی میکند که به صورت فیلمنامه در این کتاب به تصویر کشیده شده است.