وقتی خواهر کوچولوی آتیشپاره من آتیش نمیسوزاند
«جرج» زمانی که راوی و خواهرش، دختران کوچکی بودند، تصمیم میگیرد برای آنها اسباب بازیهایی از چوب بسازد. او برای دختر بزرگتر یک صندلی و یک کتابخانۀ کوچک میسازد. سپس با خود فکر میکند که برای خواهر کوچکتر چه چیزی بسازد. جرج با ساختن اسباب بازیهای مختلف در مییابد که دختر کوچکتر همواره تصورات کودکانۀ خود را از این اسباب بازیها دارد. برای مثال وقتی جرج خانۀ دو طبقهای برای عروسکها میسازد, خواهر کوچولو تصور میکند که این وسیله همان میز است و همواره اسباب بازیهایش را به عنوان غذا داخل آن میگذارد. سرانجام نیز جرج از ساختن اسباب بازی جدید منصرف میشود. کتاب حاضر حاوی داستانهایی از مجموعۀ «خواهر کوچولوی آتیش پارۀ من» است که داستان یاد شده یکی از آنهاست. این داستانها برای برنامۀ «مادران» در شبکۀ رادیویی بی بی سی نوشتۀ شده بود و در اصل حاوی خاطرات کودکی خود نویسنده با خواهر کوچک و بازیگوش اوست.