کرم قلی، عجیب غریب و تپلی
در این کتاب مصور و رنگی که برای گروه سنی "الف" و "ب" نگاشته شده، حکایت پسر کوچولوی زشتی به نام "کرم قلی" در قالب شعر بازگو میشود که دلی مهربان داشت. مردم ده همیشه او را به دلیل زشت بودن مسخره میکردند. کرم قلی هر روز برای کسب روزی به مناطق اطراف میرفت و خار جمع میکرد. تا این که زمانی چاه ده خشک شد و مردم از جادوگر بد طینتی که در کوهی زندگی میکرد، خواستند تا مشکلشان را حل کند. جادوگر نیز با گرفتن پولهای بسیاری از مردم فقیر ده، قول داد تا با پرواز دادن زاغش بر روی خانهها و نشستن او بر روی یکی از آنها، شخصی را که سبب بیآبی بود به همه نشان دهد تا او را از ده بیرون کنند. از قضا زاغ جادوگر بر روی خانهی کرم قلی نشست و.....