نخل و نارنج
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر در خصوص شیخ اعظم، مرتضی انصاری (رحمهالله) تهیه و بهصورت داستان گردآوریشده است. این اثر روایت شور و شوق شیخ اعظم، خاتم الفقها و المجتهدین، مرتضی انصاری که بهعنوان نگین درخشان علم و تقوا و ستایش میشود، پرداخته است. در قسمتهایی از این رمان میخوانیم: شیخ لرزید و دانست که سید علی از چه چیز سخن میگوید. ـ در مدرس تو کسانی خواهند نشست که هر کدام بار بزرگی را در آینده به دوش خواهند کشید؛ بعضی هماکنون طفلاند و سالیانی بعد به تو خواهند پیوست. تو هم باید خود را باغبانی کنی و هم آنها را در باغ تو میرویند. پیشتر در رؤیا به تو گفته بودم از چشمهای که مولایمان در قلبت به جوش آورده، دو رود برای همیشه جاری خواهد شد؛ آنطور که هر طالب علمی که بخواهد در زمره مجتهدان شریعت حقّه باشد، باید از آن دو رود سیراب شود؛ دو کتاب که عیار فقه اهلبیت خواهد بود. ـ و تا آن زمان چگونه خواهیم بود. ـ ما باهم خواهیم بود؛ حتی در همان آرامستان ابدی در باب القبله حرم مولایمان.