قندی و قندک
"قندی "و "قندک "در یک روستا زندگی میکنند .آنها برای دیدن پسر عموهایشان به ده بالا میروند .در بین راه "قندک "از آب چشمهای مینوشد که به خاطر بی مبالاتی مسافران آلوده شده است .پس از آن، قندک دچار دل درد میشود و درمییابد ناراحتی او به خاطر نوشیدن آب آلوده است .از همین رو، آنها تصمیم میگیرند برای جلوگیری از آلودگی چشمه، تابلویی نصب کنند تا مسافران از آلوده کردن آن خودداری کنند .این داستان کوتاه مصور و رنگی برای گروه سنی "ب "تدوین شده است .